دختر قشنگم امروز داشتم به زمان تولدت تا حالا فکر میکردم.چه زود بزرگ شدی دخترم.انگار همین دیروز بود که خدا تورو توی دلم گذاشت اما الان ٥ ماه و ٩ روزته. وقتی نوزاد بودی تورو روی پاهام میذاشتم و آروم بودی اما حالا یه لحظه هم روی پاهام آروم نیستی.همش میخوای فرار کنی و غل بخوری خدایا عظمتت و قدرتت رو شکر.هزار مرتبه واااای کی گذشت.همیشه میگفتم میشه زودتر بزرگ شی اما الان نه نمیخوام.بزرگ شو اما عجله نکن.آروم آروم بزرگ شو عزیزم.میخوام از تمام روزهایی که باهمیم لذت ببرم.میخوام قدر تموم لحظه های کنار تو بودن رو بدونم. عزیز مامان میترسم زود بزرگ شی و مامان تنها بمونه.میترسم عشقی بیاد و تورو ...